شهر خورشید
تو از شهر خورشید به اینجا رسیدی تو چون بوی گندم نشاط افریدی
تو بر صفحه غصه ها خط کشیدی
ترا میپرستم ترا صادقانه ترا میپرستم ترا بی بهانه ترا میپرستم ترا عاشقانه
تویی خواهش من تویی حاجت من تویی مثل خواب و نفس عادت من
تو بر زخم دلهای ما مرحم استی تو تنها تن خسته را همدم استی
تو عطر لطیف گل مریم استی
تو مثل حقیقت به دلها نشستی تو بر پیکر شهر فردا نشستی تو بر دیده و دل چه زیبا نشستی
تویی خواهش من
تویی حاجت من
تویی مثل خواب و نفس عادت من
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۸۸/۰۹/۰۴ ساعت 13:39 توسط Oranoos Hamidi
|